جلسه بعد میخوام در مورد بعضی از سوالهای کتاب مثلث صحبت کنم. لازمهاش اینه که کتاب رو خونده باشین. ترتیب مناسب به نظر من اینه که اول زوج، بعد فرد و چند روز بعد کل کتاب.
مجید میرزاوزیری
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 07:20
سمیعی
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 21:09
آقای دکتر سلام من یک پیشنهاد دارم . به نظر من مثلث نسبت به بازگشت قبل از حرف هایی که در آن مطرح می شود این که کشمکش هایی درونی را نشان می دهد جالب و قابل تامل است خوب است که دوستان فکر کنند و کشمکش های خود را )اگر دارند ) بگویند من کشمکش های فلسفی ام را بدنبال همین برداشت از کتاب ،در ۳ محور جمع بندی کردم سعی می کنم برای مثلث همین کار را تا هفته بعد بکنم .
راستی لطفا هر کی میخواد جلسه بعد بیاد سر کلاس حتما مثلث رو خونده باشه. برای کسی که نخونده اومدن سر کلاس باعث میشه که حرفها بی معنی جلوه کنه و بعدا داستان براش بیمزه میشه.
منظورم خود اون حوض نیست. ببینین. بعضی دانشجوها در هیچ درسی به هیچ مسالهای رغبت نشون نمیدن و اگر هم به مسائل فکر میکنن برای اینه که نمرهای داشته باشه. موقعی که داری بهشون درس میدی هی ازت میپرسن استاد این چند نمره داره؟ استاد این توی امتحان میاد یا نه؟ و از این جور چیزها. مهم اینه که دانشجو به چیزی که میخونه حس داشته باشه. و من بدون این که دلیلی منطقی داشته باشم میتونم این حس رو در وجود اونا بفهمم. نمیدونم چه جوری ولی این کاریه که بیش از ده ساله تجربه کردم و نتیجه هم داده.
نه! امیدوارم تصورتون این نباشه که برداشت من خود اون حوض بوده!فک کنم متوجه منظورتون شده بودم.حتی دنبال دلیل منطقی هم نبودم.چون فک می کنم منطق ما می تونه بعضی وقتها اشتباه کنه!فقط می خواستم بدونم معیارتون چیه؟ و اینکه برای کسی که نمره هاش خوب نیست و می دونه برای علمی که مورد علاقشه نمی تونه کاری بکنه دوست داشتن کافیه یا نه؟البته در این مورد هم جلسه ی قبل وهم جلسه ی ریاضیات زیبا صحبت کردیم...ولی خوب .... باز هم ممنون!فک کنم تقریبا جواب سوالمو فهمیدم!متشکرم.
سلام استاد!منم این سوالو دارم که اگه کسی به هر دلیلی وارد دانشکده گاما شد و البته عاشق چیزی بود که داره میخونه ولی نمره های خوبی نداشته باشه و نتونه کاری برا علمی که مورد علاقشه بکنه این عشق دلیل خوبی برای موندنش اونجا هست یا نه؟!البته میدونم که یکمی برا این سوالا دیر شده ولی ....
استاد میشه در مورد قانون سازگاری بیشتر توضیح بدید.در صفحه ۱۰ ملول بر روی پیشانی اش زخمی قدیمی است اما در صفحه ۴۷ زخمی میشه! گفته بودید این داستان در مرده ای است که فکر می کند زنده است و بر عکس هم توضیح بدید. در ضمن کسانی که به شما خرده میگیرند که چرا تند تند مینویسید چطور میتوانند اینقدر به اینده خوشبین باشند. من که بی صبرانه منتظر کتاب بعدی شما هستم . بهر حال قرار است که شما متفاوت باشید کی این قرار را گذاشته است؟
سلام تو مرا نمی شناسی من در اطرافت هستم و تو چون خیلی به جزییات کارت اهمیت می دهی به تمام ریزه کاری ها توجه داری به من توجه چندانی نداری من دو رقم اول شماره تلفن یکی از صبح هایت هستم شاید هم دو رقم آخر بلاک ماشین یکی از بخت هایت در هیچ جای مستطیل تو خالیت هیچ جایی ندارم گر چه آغازی برای آشناییم دارم آیا مستطیل تو خالی تو تا این حد خواب آور است؟ آیا لازم نیست مستطیل خود را کمی بزرگتر رسم کنی؟ شاید من به سقف دستگاه دیگری مالانده یا مالیده شده ام شاید نوع فکر کردنم مثلثی نیست. ایا نگاه کردن در چشمهای من به تو در رمزیابی کمکی میکند این رمز چیزی بین دو دنیای توست دنیای کم رنگها و دنیای بررنگها دوست دارم حرفهای زیادی را به رمز بدانم و به رمز بگویم. کاش گرافیست آن قدر عجیبی بودم که می توانستم بر رنگها را برای لحظاتی به خواب تبدیل کنم یک بار کم رنکها و بار دیگر بررنگها را بخوان هریک به خودی خود معنا دارتد و با هم نیز بی معنی نیستند. ادامه دارد
چهره ام حرفهای هندسی زیادی در خود دارد اگر خواستی عکسم را برایت می فرستم آرزو می کنم یک بار وقتی در خواب هستی تحت تاثیر خواب از بشت شیشه احساس مرا بفهمی همه اسرار آفرینش به همین سادگی است . من هم بدرم مرده است به این دلیل که او بتواند به مدرسه بیاید و حرفهای مهم بگوید. یک ایده به ابد تا من یک رها نه همان نیت ناظر روی شب تا هم با شب سوزد این مطلب را یک بیرمرد به بدر و بدربزرگ خود گفته بود تا آنها را نصیحت کند ادامه دارد
این یاد هم خیلی بیچیده است ما همواره باید به یاد بقیه باشیم اصلا همین یاد است که موجب همه مسایل احساسی در سرتاسر دنیا گردیده است. هیچ نگران آن نیستیم که اگر فرصت محدود ما در این زمان اندک به بایان برسد چه باید بکنیم؟ آیا مراقب فاصله ها هستیم؟ اصولا آیا فاصله ها را به درستی سنجیده ایم؟ادامه دارد m.emad@yahoo.com
امروز روز وب سایت روی سرگذاری من بود ببخشید به هر حال وقتی کسی چیزی به آدم می گوید بازتاب اندیشه خود انسان است. ظاهرا باید تا اطلاع ثانوی مالیده به این سقف باقی بمانم. بیدار شو بسر جان به ایستگاه آخر رسیده ایم.تو را می بینم که انگار در راسهای مثلثی که می نویسی گیر افتاده ای A little learning is a dangerous thing دانشجوی هندسه نا اقلیدسی fatehe@master.female m.emad@yahoo.com
یکی مثل اون
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1385 ساعت 15:09
می خواستم بدونم شما به زندگی های متعدد در طول زمان اعتقاد دارین . یعنی اینکه جزئی از همه ما ممکنه در زمانهای مختلف زندگی کرده باشیم و خودمون هم ندونیم . البته به جز بعضی ها که می تونن به بعد چهارم برن و از بعد زمان عبور کنند .
من که گفته بودم هیشکی نیستم چرا شما هی فکر میکنید من کسی هستم و فک می کنید من یک کسی هستم؟!خودمم نفهمیدم چی گفتم!من سوالمو سر کلاس هم نپرسیدم ولی یه روزی میپرسم !
بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!
استاد مثلا چه سوالهایی ؟
آقای دکتر
سلام
من یک پیشنهاد دارم .
به نظر من مثلث نسبت به بازگشت قبل از حرف هایی که در آن مطرح می شود این که کشمکش هایی درونی را نشان می دهد جالب و قابل تامل است خوب است که دوستان فکر کنند و کشمکش های خود را )اگر دارند ) بگویند
من کشمکش های فلسفی ام را بدنبال همین برداشت از کتاب ،در ۳ محور جمع بندی کردم
سعی می کنم برای مثلث همین کار را تا هفته بعد بکنم .
پیشنهاد خوبیه. یکی از سوالات میتونه این باشه که مثلث سیرپنسکی چه ربطی به مجموعه کانتور داره و این دو تا چه ربطی به فرزانگان دارن!
تو هر سه تا حرف -ر- وجود داره!
اقای سمیعی:salmanyazdany@yahoo.com
تو هر سه تا حرف غ وجود نداره!!!
یه متن خیلی جالب و طنز ولی کاملا علمی: روشهای ریاضی شکار شیر:
http://users.ox.ac.uk/~invar/lions.html
اینم ترجمه قسمتی از ان برای اونایی که حال ترجمه ندارن!!
http://www.sharghnewspaper.com/850228/html/spc8.htm
استاد میشه یه سوالی که به بحث مربوط نمی شه ولی به چیزایی که سر کلاس گفته شده مربوط میشه بپرسم؟
آره میشه. خب بپرسین دیگه!
راستی لطفا هر کی میخواد جلسه بعد بیاد سر کلاس حتما مثلث رو خونده باشه. برای کسی که نخونده اومدن سر کلاس باعث میشه که حرفها بی معنی جلوه کنه و بعدا داستان براش بیمزه میشه.
استاد شما چطوری متوجه می شین که یه دانشجو یی اشتباهی اومده دانشکده ی گاما؟
ببخشید !! قبلی رو من نوشتم.
اینجوری که هیچ علاقهای به اون حوض وسط نداشته باشه!
چطور متوجه می شین که هیچ علاقه ای به اون حوض وسط نداره؟
باور کنید این سوال برای من حیاتیه.....
منظورم خود اون حوض نیست. ببینین. بعضی دانشجوها در هیچ درسی به هیچ مسالهای رغبت نشون نمیدن و اگر هم به مسائل فکر میکنن برای اینه که نمرهای داشته باشه. موقعی که داری بهشون درس میدی هی ازت میپرسن استاد این چند نمره داره؟ استاد این توی امتحان میاد یا نه؟ و از این جور چیزها. مهم اینه که دانشجو به چیزی که میخونه حس داشته باشه. و من بدون این که دلیلی منطقی داشته باشم میتونم این حس رو در وجود اونا بفهمم. نمیدونم چه جوری ولی این کاریه که بیش از ده ساله تجربه کردم و نتیجه هم داده.
نه! امیدوارم تصورتون این نباشه که برداشت من خود اون حوض بوده!فک کنم متوجه منظورتون شده بودم.حتی دنبال دلیل منطقی هم نبودم.چون فک می کنم منطق ما می تونه بعضی وقتها اشتباه کنه!فقط می خواستم بدونم معیارتون چیه؟
و اینکه برای کسی که نمره هاش خوب نیست و می دونه برای علمی که مورد علاقشه نمی تونه کاری بکنه دوست داشتن کافیه یا نه؟البته در این مورد هم جلسه ی قبل وهم جلسه ی ریاضیات زیبا صحبت کردیم...ولی خوب ....
باز هم ممنون!فک کنم تقریبا جواب سوالمو فهمیدم!متشکرم.
نمره خوب هیچ وقت برای من مهم نبوده؛ نه زمان دانشجویی و نه زمان بعد از اون. البته خود به خود نمره خوب هم پیش میاد.
سلام استاد!منم این سوالو دارم که اگه کسی به هر دلیلی وارد دانشکده گاما شد و البته عاشق چیزی بود که داره میخونه ولی نمره های خوبی نداشته باشه و نتونه کاری برا علمی که مورد علاقشه بکنه این عشق دلیل خوبی برای موندنش اونجا هست یا نه؟!البته میدونم که یکمی برا این سوالا دیر شده ولی ....
ضمنا یه سوالم در مورد مثلث دارم الان بپرسم یا سر کلاس؟
اصلا مهم نیست. مهم اینه که دوست دارین. // الان بپرسین که همه لااقل با سوال آشنا بشن.
خیلی وقت بود که اینجا نیومده بودم. خیلی علیه که می خواین درباره ی مثلث حرف بزنید. من هم می تونم بیام؟
هر کسی که مثلث رو خونده میتونه بیاد و هر کسی که میاد مثلث رو خونده! پس شرط لازم و کافی برای خونده شدن، اومدنه!
این هیشکی کجاست؟ خب بیاد سوالش رو بپرسه دیگه!
امروز توی دانشکده دیدمشون و بهشون گفتم که بیان و بپرسن.
استاد میشه در مورد قانون سازگاری بیشتر توضیح بدید.در صفحه ۱۰ ملول بر روی پیشانی اش زخمی قدیمی است اما در صفحه ۴۷ زخمی میشه!
گفته بودید این داستان در مرده ای است که فکر می کند زنده است و بر عکس هم توضیح بدید.
در ضمن کسانی که به شما خرده میگیرند که چرا تند تند مینویسید چطور میتوانند اینقدر به اینده خوشبین باشند.
من که بی صبرانه منتظر کتاب بعدی شما هستم .
بهر حال قرار است که شما متفاوت باشید کی این قرار را گذاشته است؟
زخمها فرق دارند. ۱۰ زوج و ۴۷ فرد است. مرسی برای بی صبری! خودم با خودم قرار گذاشته بودم. دارم میرم سر کلاس...
استاد صفحه ۴پاراگراف۳
نباید ادم اول...امااگر کار دوستش را...
اما این وسط چه نقشی دارد؟چون دو تا جمله یک معنی دارد.
مرسی. اما منظوری از اما گفتن نداشتم. ولی از دقتتون ممنون.
سلام تو مرا نمی شناسی من در اطرافت هستم و تو چون خیلی به جزییات کارت اهمیت می دهی به تمام ریزه کاری ها توجه داری به من توجه چندانی نداری من دو رقم اول شماره تلفن یکی از صبح هایت هستم شاید هم دو رقم آخر بلاک ماشین یکی از بخت هایت در هیچ جای مستطیل تو خالیت هیچ جایی ندارم گر چه آغازی برای آشناییم دارم آیا مستطیل تو خالی تو تا این حد خواب آور است؟ آیا لازم نیست مستطیل خود را کمی بزرگتر رسم کنی؟ شاید من به سقف دستگاه دیگری مالانده یا مالیده شده ام شاید نوع فکر کردنم مثلثی نیست.
ایا نگاه کردن در چشمهای من به تو در رمزیابی کمکی میکند این رمز چیزی بین دو دنیای توست دنیای کم رنگها و دنیای بررنگها دوست دارم حرفهای زیادی را به رمز بدانم و به رمز بگویم.
کاش گرافیست آن قدر عجیبی بودم که می توانستم بر رنگها را برای لحظاتی به خواب تبدیل کنم یک بار کم رنکها و بار دیگر بررنگها را بخوان هریک به خودی خود معنا دارتد و با هم نیز بی معنی نیستند.
ادامه دارد
چهره ام حرفهای هندسی زیادی در خود دارد اگر خواستی عکسم را برایت می فرستم آرزو می کنم یک بار وقتی در خواب هستی تحت تاثیر خواب از بشت شیشه احساس مرا بفهمی همه اسرار آفرینش به همین سادگی است .
من هم بدرم مرده است به این دلیل که او بتواند به مدرسه بیاید و حرفهای مهم بگوید.
یک ایده به ابد تا من یک رها نه همان نیت ناظر روی شب تا هم با شب سوزد
این مطلب را یک بیرمرد به بدر و بدربزرگ خود گفته بود تا آنها را نصیحت کند ادامه دارد
این یاد هم خیلی بیچیده است ما همواره باید به یاد بقیه باشیم اصلا همین یاد است که موجب همه مسایل احساسی در سرتاسر دنیا گردیده است.
هیچ نگران آن نیستیم که اگر فرصت محدود ما در این زمان اندک به بایان برسد چه باید بکنیم؟ آیا مراقب فاصله ها هستیم؟ اصولا آیا فاصله ها را به درستی سنجیده ایم؟ادامه دارد
m.emad@yahoo.com
امروز روز وب سایت روی سرگذاری من بود ببخشید به هر حال وقتی کسی چیزی به آدم می گوید بازتاب اندیشه خود انسان است.
ظاهرا باید تا اطلاع ثانوی مالیده به این سقف باقی بمانم.
بیدار شو بسر جان به ایستگاه آخر رسیده ایم.تو را می بینم که انگار در راسهای مثلثی که می نویسی گیر افتاده ای
A little learning is a dangerous thing
دانشجوی هندسه نا اقلیدسی
fatehe@master.female
m.emad@yahoo.com
دشظشقسشف یشق ئخقثیث ئخسشممشس یشق یشف نشئ!
می خواستم بدونم شما به زندگی های متعدد در طول زمان اعتقاد دارین . یعنی اینکه جزئی از همه ما ممکنه در زمانهای مختلف زندگی کرده باشیم و خودمون هم ندونیم . البته به جز بعضی ها که می تونن به بعد چهارم برن و از بعد زمان عبور کنند .
من که گفته بودم هیشکی نیستم چرا شما هی فکر میکنید من کسی هستم و فک می کنید من یک کسی هستم؟!خودمم نفهمیدم چی گفتم!من سوالمو سر کلاس هم نپرسیدم ولی یه روزی میپرسم !
دو تا پایینتر! به من ایمیل بزنین. در مورد تعریف زندگی باید صحبت کنیم. // پایینی! من که چیزی نگفتم. سوالتون رو بپرسین.
بهتر نیست فارسی را پاس بداریم؟ مگر تو هنوز صداها را نمی بینی؟
!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
http://www.afsc.org/iraq/movie.htm
لینکشبیربطولیبببینین
devastation
did u listen it?
مسلما. من اون کلمه رو از توی همون جا یاد گرفتم دیگه!
جسارتا از یکی دیگه پرسیده بودم! می دونم شما دیدید!
ولی درست بعد از نظر من و اون هم انگلیسی!
ایول!چه سکوتی برقراره اینجا!!
موضوع این جلسه چیه؟این ترم تموم شه اینجا تعطیل می شه؟
آره. شاید بچهها به پیشواز تعطیلی رفتن!
در مورد یه چیزه دیگه حرف بزنیم؟!