کامنت قبل در حکم یک زنبیل بود که من باب تثبیت اولویت گذاشته بودم..ثانیا قبل از اون ی چیزایی برای اونایی که ظاهرا منو مدتها با نمی دونم کی اشتباه گرفته بودن گذاشتم جهت رفع ابهام! ثالثا...همین!
پیشنهاد می کنم در عید هر آدم .حادثه .جمله یا چیزی رو که نشانی از نگاه پستم مدرن درش می بینید به ذهن بسپارین و در اینجه راجع بهش بنویسین.اینم از پیک بهاری دانشجوهای کلاس فلسفه!.
خب..میشه راجع به ویزگیهاش و اینکه چرا فکر می کنین پست مدرنه توضیح بدین.خیلی وقتا من خودم ادمای متجدد رو با پست مدرن اشتباه میگیرم.اگه حوصله دارین راجع به این صحبت کنین.(هر چند بعید می دونم این خودم اون خودم باشه که ما فکر می کنیم هست...).
به نظر من استنلی کوبریک نمونه ی یک فیلمساز پست مدرنه!هر چند شاید به سنش نیاد! به نظر من این خانومه که تازگیا رفته تو نوبت که بشه صدر اعظم آلمان خیلی مشکوک می زنه که عقاید پست مدرنیستی داشته باشه!(رجوع شود به متن کامل سخنرانیش بعد از جریانات دانمارک و...) به نظر من فیلم ۴ شنبه سوری خیلی باحاله! خیلی خیلی خیلی قشنگ و باحال ...اینکه در آخر یک تراژدی واقعی شما از یک آدم متنفر میشین ولی نمی تونین به خودتون اجازه بدین اونو مقصر بدونین ...یعنی هیچ کس در روخداد یک حادثه ی غم انگیز مسئول و مقصر نیست و...خلاصه القا همچین دید و احساسی زیادی بوی نسبی گرایی و پست مدرنیستی میده.این فیلمای بدون آخرم که تازگیا زیاد شده در همین دسته است سبزی فروش سر کوچه ی ما هم تازگی ها... بقیشو بعدا میگم...(هدش قخ لخبفشئ نث رشسث دشلایه نث ذشقش ۴ ساشدذث سخخقه دثرثسافشئ فخ صثذمخلشئ فشذمهلا نشقیث ذشساشئ)..قابل توجه سرکار خانم آدم! نوشته شده توسط مامور سری کشف دستهای پنهان پست مدرنیسم در جریانات اخیر!
اون آدم پست مدرن که من دیدم توی شب عینک آفتابی زده بود، با این که هوا سرد بود آستین کوتاه پوشیده بود، موهاشو سبز رنگ زده بود مثل سبزه سفره هفت سین، یه دیوان حافظ زیر بغلش زده بود و با اسکیت داشت وسط خیابون میرفت و عربده میکشید که: حاجی نوروزم و سالی یه روزم!
یک آدم ساده
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1385 ساعت 14:20
اکثر اختراعات ابتدا به تمسخر گرفته شدند بسیاری از تئوریهای جدید با ترس و لرز از متهم شدن به بیهودگی ارائه شدند. بین نبوغ و جنون فاصله ای از مو باریکتر است
مرسی! اگه میشه دوباره به این آدرس ایمیل که بالا نوشتم بفرستین. عید شما هم مبارک!
حسین.بیرونی
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 ساعت 17:06
یه پست مدرن معروفم داریم. ایرانم اومده به نام میشل فوکو. با اون نوشته معروف ـ اه این کوتیشن رو نمیتونم پیدا کنم تو ویرگول مینویسم ـ ـویرگول هم نیستش که سر جاش .بین دو تا ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ مینویسم ـ ۱۳۸۵ ایران روح جهان بی روح ۱۳۸۶ این از یک منظر پم ای هست البته فقط از این منظر که ایران دست بلند کرده بود و است روی مدرنیسم بدین مضمون: ۱۳۸۵ میشل فوکو، فیلسوف نامبردارِ فرانسوی که به ویژه با نظریهاش درباب نظمِ گفتار، گفتارِ قدرت و نیز تاریخِ جنسیت آوازه و اعتباری جهانی یافت، در دوران انقلاب ایران به تحولات جاری در این کشور علاقه نشان داد. وی جدا از چند سفر به ایران و نیز دیدار با آیت الله خمینی در نوفل لوشاتوی فرانسه، مقالاتی در روزنامه ایتالیایی Corriere della sera، روزنامه فرانسوی Le monde و نیز مجله چپگرای Nouvelle observateur نوشت و فریفته انقلابیون و انقلاب ایران شد. فوکو که از فیلسوفان پست مدرن و ناقد تجدد غربی به شمار میامد در انقلاب ایران، شورشی علیه نظم تجدد و راهی به سوی آزادی میدید و آن را در چارچوب پدیدهای که «سیاست معنوی» توصیف میکرد، انقلابی بینظیر و متفاوت از انقلابهای مدرن مییافت. بر همین پایه بود که ایران انقلابی را «روحِ جهانی بیروح» نامید. در ایران سالهای اخیر، تبیینهای فوکو از انقلاب و حکومتِ روحانیان، با استقبالِ شماری از هوادارانِ ولایتِ فقیه رویارو شده است. با این همه میشل فوکو در سالهای پایانی عمرش، پارهای از تحلیلهای خود از انقلاب ایران را خطا دانست و به ویژه جمهوری اسلامی را به نقض حقوق زنان و نیز اقلیتهایی چون همجنسگرایان، متهم کرد. نوشتههای متأخر و ناقدانه فوکو هنوز در ایران مجال انتشار نیافته است. ۱۳۸۶ و ۱۳۸۵ از یکی از ناقدانِ فوکو نقل شده که فوکو شیفته روحیه شهادتطلبی و آموزهی مرگستایی در فرهنگِ شیعه بود؛ چون خود او نیز مرگاندیش و شیدای مرگ بود. ۱۳۸۶
ها چیه سیاسیش نکنم .اما بدانید ۱۳۸۵ سیاست ما عین دیانت ماست. ۱۳۸۶
پست پست مدرن شنیدین؟ بعد یازده سپتامبر که یکم پست مدرنا حالشون گرفته شد به وجود اومده. به قول خودشون پست مدرن خودزنه مثل بومرنگ (یه رمان هست اسمش بومریتیس از همون نظر). کن ویلبر رو سرچ کنین و integral philosophy و AQAL. خیلی جالبه.
حسن رحیمی
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1385 ساعت 15:15
در این مورد حرفی نیست!اما مقصودی که من از این پرسش دنبال می کردم مربوط می شود به قاعده گزینشهایی که یک ریاضیدان بهنگام برهان آوردن برای اثبات یک فرمول انجام می دهد .مثال شاخص برهان ماکسول برای تعیین تابع مربط به قانون خطا است.ماکسول در این برهان متقارن بودن احتمال خطا را طبعا باید با یک تابع زوج نشان دهد .این تابع زوج تابع یک متغیره با توان زوج است نه یک تابع قدر مطلق یک متغیره.حال یا تابع اخیر به معنای واقعی کلمه زوج محسوب نمی شود(چه در غیر این صورت باید می پرسیدیم که چرا ماکسول آن را انتخاب نکرد )یا دلایل فنی روشنی در این گزینش مطرح است که من درباره آن نمی دانم و خوشحال می شوم مرا راهنمایی کنید.
آیا ماکسول هر تابع زوجی را میتوانست بگذارد؟ آیا ماکسول اختراع کرده که آن تابع را قرار دهد تا برای کشف حقیقت موجود در آن پدیده فیزیکی تابع مذکور را به کار برده است. // خوشحالم که اینجا داره دوباره زنده میشه. خیلی سوت و کور شده بود. فردا کوییز یادتون نره که نمیگیرم یعنی یادتون بره که میگیرم یا شاید چنین نیست که یادتون بره که خواهم گرفت...
حسن رحیمی
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1385 ساعت 17:35
البته نام «ماکسول» کمی سوء تفاهم ممکن است ایجاد کند ولی در این مورد خاص٬مسئله یک مسئله ریاضی است البته بدیهی است که در برهان او هر تابع زوجی به صرف زوج بودن قابل استفاده نیست مهمترین دلیل آن اصل اقتصاد است اما ادعای من این است که توابع مورد اشاره در نوشته قبلی (تک متغیره از توان زوج و قدر مطلق تک متغیر ساده) به یکسان وافی به مقصودند گو این که فرمولهای منتجه از هر گزینش متفاوتند .
عجب ...ظاهرا من اول صفم!
کامنت قبل در حکم یک زنبیل بود که من باب تثبیت اولویت گذاشته بودم..ثانیا قبل از اون ی چیزایی برای اونایی که ظاهرا منو مدتها با نمی دونم کی اشتباه گرفته بودن گذاشتم جهت رفع ابهام! ثالثا...همین!
رابعا اینجا از پم چی جدید دارین؟
پیشنهاد می کنم در عید هر آدم .حادثه .جمله یا چیزی رو که نشانی از نگاه پستم مدرن درش می بینید به ذهن بسپارین و در اینجه راجع بهش بنویسین.اینم از پیک بهاری دانشجوهای کلاس فلسفه!.
به خدا من این قدر غلط تایپی نداشتم..نمی دونم چی شد ی هو..
من یه آدم پست مدرن دیدم که نگو و نپرس!
خب..میشه راجع به ویزگیهاش و اینکه چرا فکر می کنین پست مدرنه توضیح بدین.خیلی وقتا من خودم ادمای متجدد رو با پست مدرن اشتباه میگیرم.اگه حوصله دارین راجع به این صحبت کنین.(هر چند بعید می دونم این خودم اون خودم باشه که ما فکر می کنیم هست...).
به نظر من استنلی کوبریک نمونه ی یک فیلمساز پست مدرنه!هر چند شاید به سنش نیاد!
به نظر من این خانومه که تازگیا رفته تو نوبت که بشه صدر اعظم آلمان خیلی مشکوک می زنه که عقاید پست مدرنیستی داشته باشه!(رجوع شود به متن کامل سخنرانیش بعد از جریانات دانمارک و...)
به نظر من فیلم ۴ شنبه سوری خیلی باحاله!
خیلی خیلی خیلی قشنگ و باحال ...اینکه در آخر یک تراژدی واقعی شما از یک آدم متنفر میشین ولی نمی تونین به خودتون اجازه بدین اونو مقصر بدونین ...یعنی هیچ کس در روخداد یک حادثه ی غم انگیز مسئول و مقصر نیست و...خلاصه القا همچین دید و احساسی زیادی بوی نسبی گرایی و پست مدرنیستی میده.این فیلمای بدون آخرم که تازگیا زیاد شده در همین دسته است
سبزی فروش سر کوچه ی ما هم تازگی ها...
بقیشو بعدا میگم...(هدش قخ لخبفشئ نث رشسث دشلایه نث ذشقش ۴ ساشدذث سخخقه دثرثسافشئ فخ صثذمخلشئ فشذمهلا نشقیث ذشساشئ)..قابل توجه سرکار خانم آدم!
نوشته شده توسط مامور سری کشف دستهای پنهان پست مدرنیسم در جریانات اخیر!
اون آدم پست مدرن که من دیدم توی شب عینک آفتابی زده بود، با این که هوا سرد بود آستین کوتاه پوشیده بود، موهاشو سبز رنگ زده بود مثل سبزه سفره هفت سین، یه دیوان حافظ زیر بغلش زده بود و با اسکیت داشت وسط خیابون میرفت و عربده میکشید که: حاجی نوروزم و سالی یه روزم!
شوخی کردین یا جدی بود؟واقعا همچین آدمی دیدین؟
جدی جدی! من توی پایتخت هستم. پست مدرنیست اینجا فت و فراوونه!
از کجا معلوم اونی که شما میگین پست مدرن واقعا پست مدرن باشه؟...
سوالی که پیش میاد فرق پست مدرنیسم و دیوانگیه. البته با عرض معذرت
نه. اشتباه نکنید. پمیست بودن با ادای پمیست رو در آوردن فرق میکنه. من فکر میکنم اونی که بهش میگین دیوونگی پمیسم اصل نیست.
بعد اون وقت اون بنده خدایی که توصیفش رو کردین پمیست اصل بود؟
اکثر اختراعات ابتدا به تمسخر گرفته شدند بسیاری از تئوریهای جدید با ترس و لرز از متهم شدن به بیهودگی ارائه شدند. بین نبوغ و جنون فاصله ای از مو باریکتر است
هرگز! همکلاسی گفت آدم یا حادثهای که نشانی از پم داشته باشه و من هم اونو تعریف کردم. واضحه که اصل نبود. من با ۱۸۱ کاملا موافقم.
دیشب براتون پیام تبریک فرستادم مثاینکه نرسیده .عیدتون مبارک
مرسی! اگه میشه دوباره به این آدرس ایمیل که بالا نوشتم بفرستین. عید شما هم مبارک!
یه پست مدرن معروفم داریم. ایرانم اومده به نام میشل فوکو.
با اون نوشته معروف ـ اه این کوتیشن رو نمیتونم پیدا کنم تو ویرگول مینویسم ـ ـویرگول هم نیستش که سر جاش .بین دو تا ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ مینویسم ـ
۱۳۸۵ ایران روح جهان بی روح ۱۳۸۶
این از یک منظر پم ای هست البته فقط از این منظر که ایران دست بلند کرده بود و است روی مدرنیسم بدین مضمون:
۱۳۸۵
میشل فوکو، فیلسوف نامبردارِ فرانسوی که به ویژه با نظریهاش درباب نظمِ گفتار، گفتارِ قدرت و نیز تاریخِ جنسیت آوازه و اعتباری جهانی یافت، در دوران انقلاب ایران به تحولات جاری در این کشور علاقه نشان داد. وی جدا از چند سفر به ایران و نیز دیدار با آیت الله خمینی در نوفل لوشاتوی فرانسه، مقالاتی در روزنامه ایتالیایی Corriere della sera، روزنامه فرانسوی Le monde و نیز مجله چپگرای Nouvelle observateur نوشت و فریفته انقلابیون و انقلاب ایران شد. فوکو که از فیلسوفان پست مدرن و ناقد تجدد غربی به شمار میامد در انقلاب ایران، شورشی علیه نظم تجدد و راهی به سوی آزادی میدید و آن را در چارچوب پدیدهای که «سیاست معنوی» توصیف میکرد، انقلابی بینظیر و متفاوت از انقلابهای مدرن مییافت. بر همین پایه بود که ایران انقلابی را «روحِ جهانی بیروح» نامید. در ایران سالهای اخیر، تبیینهای فوکو از انقلاب و حکومتِ روحانیان، با استقبالِ شماری از هوادارانِ ولایتِ فقیه رویارو شده است. با این همه میشل فوکو در سالهای پایانی عمرش، پارهای از تحلیلهای خود از انقلاب ایران را خطا دانست و به ویژه جمهوری اسلامی را به نقض حقوق زنان و نیز اقلیتهایی چون همجنسگرایان، متهم کرد. نوشتههای متأخر و ناقدانه فوکو هنوز در ایران مجال انتشار نیافته است.
۱۳۸۶
و
۱۳۸۵
از یکی از ناقدانِ فوکو نقل شده که فوکو شیفته روحیه شهادتطلبی و آموزهی مرگستایی در فرهنگِ شیعه بود؛ چون خود او نیز مرگاندیش و شیدای مرگ بود.
۱۳۸۶
ها چیه سیاسیش نکنم .اما بدانید
۱۳۸۵ سیاست ما عین دیانت ماست. ۱۳۸۶
پم در ریاضی چی دارین؟
چه سوت و کور شده اینجا امسال. سال به سال دریغ از پارسال..!
همهمون مسافرتیم. اوناهم که نیستن خودش یه سفره از پارسال به امسال!
غریبه جان شاید به خاطر پم است.اصلا این موضوع را دوست ندارم البته ببخشید!!
دوست دارم ریاضیات رو از نگاه قران بشناسم لطفاتفسیر ایه هایی رو که به این موضوع می پردازه معرفی کنین.
اسفند بیرنگ شد!!!!!!۱
اینجا واقعا ساکت شده .
من در مورد سوال آشنا اطلاعی ندارم. کسی چیزی میدونه؟ // خانم اسفند با نام آقای فروردین میان احتمالا.
به اون یکی هم نیگا کنین بی زحمت
پست پست مدرن شنیدین؟ بعد یازده سپتامبر که یکم پست مدرنا حالشون گرفته شد به وجود اومده. به قول خودشون پست مدرن خودزنه مثل بومرنگ (یه رمان هست اسمش بومریتیس از همون نظر). کن ویلبر رو سرچ کنین و integral philosophy و AQAL. خیلی جالبه.
مرسی که به اینجا سر میزنین و بحث رو ادامه میدین.
سلام! آیا توابع قدر مطلق جزو توابع زوج هستند؟زوج بودن یا نبودنشان برهانی است یا توافقی؟
تابع قدر مطلق یا توابع قدر مطلق؟ مثلا |x-1| زوج است؟
ما خودمان هستیم یاخواب خودمان هستیم؟؟؟؟؟؟
با سلام خدمت استاد عزیز.
سال نو را خدمت شما تبریک عرض میکنم.
و آرزومند سالی سرشار از سربلندی برای جنابعالی هستم.
موید باشید.
مرسی میلاد جان! // برای پاسخ سوال خود در مورد خواب، مثلث را بخوانید.
عذر میخوام متوجه نشدم!
تست.
بچه ها کوئیز که یادتون هست؟!!۱
آره! تو میخوای بگیری. زحمت میشه. خودم میگیرم. راستی عقربه ساعتت الان دقیقا روی چه عددیه؟
اوه!بله! منظورم بطور دقیق تابع|x|است.
تعریف توافقیست و بر اساس آن تعریف قابل اثبات است.
در این مورد حرفی نیست!اما مقصودی که من از این پرسش دنبال می کردم مربوط می شود به قاعده گزینشهایی که یک ریاضیدان بهنگام برهان آوردن برای اثبات یک فرمول انجام می دهد .مثال شاخص برهان ماکسول برای تعیین تابع مربط به قانون خطا است.ماکسول در این برهان متقارن بودن احتمال خطا را طبعا باید با یک تابع زوج نشان دهد .این تابع زوج تابع یک متغیره با توان زوج است نه یک تابع قدر مطلق یک متغیره.حال یا تابع اخیر به معنای واقعی کلمه زوج محسوب نمی شود(چه در غیر این صورت باید می پرسیدیم که چرا ماکسول آن را انتخاب نکرد )یا دلایل فنی روشنی در این گزینش مطرح است که من درباره آن نمی دانم و خوشحال می شوم مرا راهنمایی کنید.
خیلی ممنون که یادمون انداختین استاد گفته بودن حتما کوئیز می گیرن!
آیا ماکسول هر تابع زوجی را میتوانست بگذارد؟ آیا ماکسول اختراع کرده که آن تابع را قرار دهد تا برای کشف حقیقت موجود در آن پدیده فیزیکی تابع مذکور را به کار برده است. // خوشحالم که اینجا داره دوباره زنده میشه. خیلی سوت و کور شده بود. فردا کوییز یادتون نره که نمیگیرم یعنی یادتون بره که میگیرم یا شاید چنین نیست که یادتون بره که خواهم گرفت...
البته نام «ماکسول» کمی سوء تفاهم ممکن است ایجاد کند ولی در این مورد خاص٬مسئله یک مسئله ریاضی است البته بدیهی است که در برهان او هر تابع زوجی به صرف زوج بودن قابل استفاده نیست مهمترین دلیل آن اصل اقتصاد است اما ادعای من این است که توابع مورد اشاره در نوشته قبلی (تک متغیره از توان زوج و قدر مطلق تک متغیر ساده) به یکسان وافی به مقصودند گو این که فرمولهای منتجه از هر گزینش متفاوتند .
امیدوارم اولین جلسه امسالتون پست مدرن بوده باشه و سال خوبی در پیش رو داشته باشید ...
توجه توجه
طرز شکنجه دکتر میرزاوزیری
اگر می خواهید دکتر میرزاوزیری را شکنجه کنید از اول کلاس تا آخر همین طور جدی درس
را گوش کنید و هی سوال کنید و نگذارید استاد شوخی کند
با صفحه کلید خیلی موافقم...
خیلی باحال بود. این یکیو هستم!!!