کجایی نازنین یک لا قبا دستم به دامانت؟! کیستند آن ناکسان مردان که دزدیدند این یک لا قبای ساده و مظلوم ما را دوش با پیکان؟ اگر نقدینگی خواهند ما تا سقف یکصد چوق آماده و ما حتی اگر لازم شود محمود را قربانی دیدار رویت می کنیم اما مگر . . . . . . . . . . سلام مجید جان! وقتی نوشته هاتو دیدم توی پوستم نمی گنجیدم از خوشحالی. بتاز دکتر بتاز! سلام منو به اهل و عیال برسون. دوست قدیمی: آرش موسوی.
من که چیزی نگفتم فقط تشکر کردم.... از دعوتتون هم ممنون اگه آقای دکتر اجازه بدند و من بتونم از بابام اجازه بگیرم حتما میام (این دفعه جدی میام چه ۷۱ بیاد چه نیاد....)
آرش جان سلام! خیلی دلم برات تنگ شده! خیلی! میدونم باورت نمیشه ولی همین امروز داشتم با یکی در مورد تو، خوبیات، نبوغت و تواناییات حرف میزدم و ازت تعریف میکردم!!! چند ساله همدیگه رو ندیدیم؟ همیشه به عنوان متفاوتترین دوست، بهترین دانشجو و... از تو میگم. خیلی دلم برات تنگ شده. - قدقدمیرزا!
اخیش بالاخره برای نوشتن مجبور نیست ده دقیقه صبر کنم تا همه ۱۰۰ تا نظر بالا بیاد. خانم لطفعلی زاده کمی در مورد متن کنفرانستون هم توضیح بدین(موضوع دیگه ای نبود حرف بیزنم گیر دادم به متن کنفرانس!)
متشکرم استاد ///بچه ها نظر شما در مورد نوع ارائه سمینار چیه ؟یه بازی؟یه معما؟خیلی عادی و معمولی؟خیلی با کلاس با پاور پوینت؟یه قصه؟؟....؟؟؟؟؟؟شما چه نظری داری؟من فکر میکنم باید یه چیز متنوع باشه شاید بشه یه کاری برای اون خستگی ته نگاه ریاضی دوستان جوان که سنباد گفت بکنیم.نظرات کاربردی و البته محض شما را پذیراییم شایدم بشه خریداریم!!!////من همچنان منتظر قضایای مورد علاقه شما و دلیل علاقه تون هستم ها!!
ما هم میام!!!!!!!!ما دوست داریم یه طوری باشه که ما نظر همه دوستای ریاضیدوست،ریاضی ورز و ریاضی دانمونمو بفهمیم که بفهمیم...(و درگیری هامون در مورد آینده مون و ریاضی رفع شه)
حتما این طور خواهد بود. // همه آزادن که بیان! حتی <خودم>! //یادم باشه سه شنبه <خودم> رو توی خونه جا نذارم. // یعنی تا سه شنبه مثلث میاد؟ // بعید میدونم. // سه شنبه دیگه چی؟ // شاید!
امون از دست این برنامههای فارسی نویسی! من توی قسمت نام نوشته بودم: خودم // <خودم> ولی نمیدونم چرا این جوری آورده! در هر صورت پایینیه یه مکالمه بین دو نفره که با // از هم جدا شده.
تازه وارد عزیز ممنونم از نظرات و کمکهای هنری،غلمی زیبای شما .///وااااای!چه کلاسی بشه این سه شنبه ۶ ـ۸ ......! من تا امشب همچنان منتظر نظرات شما هستم حتا اگر موضوع بحث جدیدی باشه.ممنونم
یک مساله جالب : یک فردی اسیر است و باید نجات پیدا کند و برای او دو مسیر فرار وجود دارد.یکی نجات و دیگری نابودیست سر هر کدام از این راهها یک نفر ایستاده یکی کاملا دروغ گو و دیگری کاملا راستگو این فرد با یک سوال چگونه می تواند راه صحیح را پیدا کند ؟( فقط یک سوال و فقط از یک نفر - راستگو و دروغگو مشخص نیست - راه برگشتی هم نیست (این مساله کاربردی از p) = p~) ~ است)
من همیشه ریاضیات رو دوست داشتم ولی وقتی وارد دانشگاه شدم از اینکه رشته ریاضی قبول نشدم خیلی خوشحال بودم شاید بدلیل دوستان بی علاقه یا اینکه از ظرفیت خودم خبر دارم و می دانم ریاضی رو با تمام زیباییهایش درک نمی کنم.البته از ۳کتابی که از آقای دکتر خوندم واقعا لذت بردم.زینب جان ببخشید که دیر شد شرمنده ام.
از همتون بخاطر صبر و تحملتون ممنونم و بخاطر اینکه لطف کردین و منو تو اینکار کمک کردین.استاد از شما برای همه چیز و بخاطر کمکها و حرفهای تاثیر گذارتون ممنونم./// بچه ها من این چند وقت که داشتم روی موضوع سمینار کار می کردم یه چیز جالب یاد گرفتم که دلم نیومد به شما نگم.آقای پرویز شهریاری تو کتاب خلاقیت ریاضی و مهندسی پیشنهاد کرده بودن یه دفترچه خاطرات علمی داشته باشید که تو اون دفتر هر موضوع علمی جدیدی که به شما یه حس خوب داده رو مثل یه خاطره شیرین یادداشت میکنین و تاریخ روز واسم کسی که اون موضوع رو ازش یاد گرفتین رو مینویسین .من این کارو یه هفته است که دارم میکنم خیلی عالیه.امتحان کنید.
ببخشید من خیلی دیر رسیدم . به نظر من زیبایی هر علمی از جمله ریاضی نه کاربردهای اونه نه چیزای دیگه . در اینه که باهاش بتونی پدیده های هستی رو بهتر بفهمی . باهاش بفهمی چرا خدا اینو این جوری افریده اونو اون جوری . بتونی باهاش چهان هستی را با همه بزرگی و بی نهایتی اش درک کنی حس کنی و ریاضی بهترین ابزار برای این کاره . از مبحثی هم که خیلی خوشم میاد پیوستگی هاست . بعدا توضیح می دم چرا . در ضمن مردم عادی هم برای این از ریاضی می ترسن یا بدشون می یاد که ریاضی رو یک مشت فرمول و مفاهیم انتزاعی و غیر قابل تصور می دانند در حالیکه به نظر من فرمول یک ابزاره برای بیان مفاهیمی که ساری و جاری است .مثل شعر که با یک مشت کلمه رستاخیز ایجاد می کنه با یک مشت واژه مفاهیمی رو که ممکنه از عوالم k بعدی بیان برای من اسون می کنه . ریاضی هم همینه و اگه ادما بفهمن ریاضی چیزی نیست جز مفاهیمی که پایه نظام هستی رو به وچود اورده حتما عاشقش می شن . چون خیلی حرف زدم بقیه حرفامو بعدم می گم .
از همکلاسی به سخنران ناشناس...سخنرااااان جان هر جا هستی لطفا سریعتر موقعیت خودتو اعلام کن....خش خش...الو...مفهوم بود؟..
سخنران جان
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 10:32
از سخنران به همکلاسی...همکلاسی..من اومده بودم بعد چارمو رویت کنم گیر افتادم!...صدام به کسی نمی رسه و اجازه نزول به بعد سوم رو ندارم!گمونم ویزام برای برگشت باطل شده...کسی صدای منو میشنوه؟....الو..الو....صدای من سکوت شماست...ایا صدای شما سکوت منه؟...اگه ساکت شم صدامو میشنوین...خشششششششششش...
اشئنثمشسه
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کجایی نازنین یک لا قبا دستم به دامانت؟! کیستند آن ناکسان مردان که دزدیدند این یک لا قبای ساده و مظلوم ما را دوش با پیکان؟ اگر نقدینگی خواهند ما تا سقف یکصد چوق آماده و ما حتی اگر لازم شود محمود را قربانی دیدار رویت می کنیم اما مگر . . . . . . . . . . سلام مجید جان! وقتی نوشته هاتو دیدم توی پوستم نمی گنجیدم از خوشحالی. بتاز دکتر بتاز! سلام منو به اهل و عیال برسون. دوست قدیمی: آرش موسوی.
من که چیزی نگفتم فقط تشکر کردم.... از دعوتتون هم ممنون اگه آقای دکتر اجازه بدند و من بتونم از بابام اجازه بگیرم حتما میام (این دفعه جدی میام چه ۷۱ بیاد چه نیاد....)
آرش جان سلام! خیلی دلم برات تنگ شده! خیلی! میدونم باورت نمیشه ولی همین امروز داشتم با یکی در مورد تو، خوبیات، نبوغت و تواناییات حرف میزدم و ازت تعریف میکردم!!! چند ساله همدیگه رو ندیدیم؟ همیشه به عنوان متفاوتترین دوست، بهترین دانشجو و... از تو میگم. خیلی دلم برات تنگ شده. - قدقدمیرزا!
خانم نوشین! حتما اجازه دارین! (البته از طرف من)
اخیش بالاخره برای نوشتن مجبور نیست ده دقیقه صبر کنم تا همه ۱۰۰ تا نظر بالا بیاد. خانم لطفعلی زاده کمی در مورد متن کنفرانستون هم توضیح بدین(موضوع دیگه ای نبود حرف بیزنم گیر دادم به متن کنفرانس!)
متشکرم استاد ///بچه ها نظر شما در مورد نوع ارائه سمینار چیه ؟یه بازی؟یه معما؟خیلی عادی و معمولی؟خیلی با کلاس با پاور پوینت؟یه قصه؟؟....؟؟؟؟؟؟شما چه نظری داری؟من فکر میکنم باید یه چیز متنوع باشه شاید بشه یه کاری برای اون خستگی ته نگاه ریاضی دوستان جوان که سنباد گفت بکنیم.نظرات کاربردی و البته محض شما را پذیراییم شایدم بشه خریداریم!!!////من همچنان منتظر قضایای مورد علاقه شما و دلیل علاقه تون هستم ها!!
زیبایی ریاضی اینه که حتی شیارهای کوهها هم بدون معادلاتش هیچند.
آن مرد دندان درد دارد!
ما هم میام!!!!!!!!ما دوست داریم یه طوری باشه که ما نظر همه دوستای ریاضیدوست،ریاضی ورز و ریاضی دانمونمو بفهمیم که بفهمیم...(و درگیری هامون در مورد آینده مون و ریاضی رفع شه)
حتما این طور خواهد بود. // همه آزادن که بیان! حتی <خودم>! //یادم باشه سه شنبه <خودم> رو توی خونه جا نذارم. // یعنی تا سه شنبه مثلث میاد؟ // بعید میدونم. // سه شنبه دیگه چی؟ // شاید!
امون از دست این برنامههای فارسی نویسی! من توی قسمت نام نوشته بودم: خودم // <خودم> ولی نمیدونم چرا این جوری آورده! در هر صورت پایینیه یه مکالمه بین دو نفره که با // از هم جدا شده.
اسممون اشتباه شد ما ۷۱و۴۱۶ هستیم
۷۱و ۴۱۶ ! // میدونم! مگه قبلی همین نبود؟ // راستی مدرسه ساعت چند تعطیل میشه؟ شما با بارهگاه میرین خونه؟
تازه وارد عزیز ممنونم از نظرات و کمکهای هنری،غلمی زیبای شما .///وااااای!چه کلاسی بشه این سه شنبه ۶ ـ۸ ......! من تا امشب همچنان منتظر نظرات شما هستم حتا اگر موضوع بحث جدیدی باشه.ممنونم
ببخشید اون علمی بود اشتباه خورد
۴ـ۶ یا ۶ـ۸؟؟؟؟نوشین که گفت ۴ـ۶ !
ما اون موقع تو مدرسه بودیم. نمیدونم الان درسته ولی تو مدرسه و۷۱۴۱۶خورده بود!!! چقدر عجیبه!!!!!!!!!
۱۰۸ راست میگه مگه ۴-۶ نیست؟؟
تو برنامه هم ۴-۶ ه! ۶-۸ نظریه ی گرافه!!
به گیرنده های خود دست نزنید اشکال از فرستنده بود .ببخشید !تصحیح میکنم :چه کلاسی بشه این سه شنبه ۴-۶.
و این زیبایی ریاضیات است که ۴ تا ۶ را به ۶ تا ۸ بدل میسازد... // کلاس همان ۴ تا ۶ است اما بچهها تا ۸ تحت تاثیر خواهند ماند!
فقط تا ۸؟ چقدر کم؟
یکی داره این وسط موش می دوونه.از این به بعد هر کی گفت تازه وارده اول باید دستاشو نشون بده!
اینم دستای من!
یک مساله جالب : یک فردی اسیر است و باید نجات پیدا کند و برای او دو مسیر فرار وجود دارد.یکی نجات و دیگری نابودیست سر هر کدام از این راهها یک نفر ایستاده یکی کاملا دروغ گو و دیگری کاملا راستگو این فرد با یک سوال چگونه می تواند راه صحیح را پیدا کند ؟( فقط یک سوال و فقط از یک نفر - راستگو و دروغگو مشخص نیست - راه برگشتی هم نیست
(این مساله کاربردی از p) = p~) ~ است)
ما هم میتوانیم بسیاری از مسائل زندگیمونو به صورت
گزاره هایی در بیاوریمو با استفاده از قانون گزاره ها اونارو
حل کنیم.. این خیلی جالبه...
بازی زندگی. اگه درست بشه! فعلا که نمیشه!
شروع شده!!!.........هیچ کس منو دعوت نکرد؟!!.........آه.....(جوون مردم از دست رفت).........
a percept without concept is empty,and a concept without percept is blind.
immanuel kant
ممنونم ! خیلی خوش گذشت!
Of course
موضوع جلسه ی بعد چیه؟اون ادم فداکار که قراره سمینار بده کیه...
خسته نباشید خیلی عالی بود
شهود چهار بعدی! به زودی خودشو معرفی میکنه. منتظر یادداشت بعدی باشین.
خیلی خوب بود وخیلی جالب .لطفا یکم از شهود چهار بعدی بگین
خانم لطفعلی زاده!عالی بود!از ته دل براتون ارزوی موفقیت می کنم.
از شما هم ممنونم استاد!شما خیلی جالب صحبت میکنید.مطمئن باشید صحبتهای شما تاثیر زیادی روم گذاشته چون کمتر پیش میاد ازین حرفا بزنم.
ممنون. سمینار بعدی شهود چهار بعدیه. به زودی اطلاعات لازم میاد توی یادداشت بعدی.
من همیشه ریاضیات رو دوست داشتم ولی وقتی وارد دانشگاه شدم از اینکه رشته ریاضی قبول نشدم خیلی خوشحال بودم شاید بدلیل دوستان بی علاقه یا اینکه از ظرفیت خودم خبر دارم و می دانم ریاضی رو با تمام زیباییهایش درک نمی کنم.البته از ۳کتابی که از آقای دکتر خوندم واقعا لذت بردم.زینب جان ببخشید که دیر شد شرمنده ام.
از همتون بخاطر صبر و تحملتون ممنونم و بخاطر اینکه لطف کردین و منو تو اینکار کمک کردین.استاد از شما برای همه چیز و بخاطر کمکها و حرفهای تاثیر گذارتون ممنونم./// بچه ها من این چند وقت که داشتم روی موضوع سمینار کار می کردم یه چیز جالب یاد گرفتم که دلم نیومد به شما نگم.آقای پرویز شهریاری تو کتاب خلاقیت ریاضی و مهندسی پیشنهاد کرده بودن یه دفترچه خاطرات علمی داشته باشید که تو اون دفتر هر موضوع علمی جدیدی که به شما یه حس خوب داده رو مثل یه خاطره شیرین یادداشت میکنین و تاریخ روز واسم کسی که اون موضوع رو ازش یاد گرفتین رو مینویسین .من این کارو یه هفته است که دارم میکنم خیلی عالیه.امتحان کنید.
سمینار بعدی؟ سخنران کجاست؟
نفر بعدی؟ نفر بعدی! نفر بعدی؟ دیر میشه ها!
گشتم نبود....//احتمالا پششیمون شده نفر بعدی...
ممکنه. ولی بعید میدونم.
ببخشید من خیلی دیر رسیدم . به نظر من زیبایی هر علمی از جمله ریاضی نه کاربردهای اونه نه چیزای دیگه . در اینه که باهاش بتونی پدیده های هستی رو بهتر بفهمی . باهاش بفهمی چرا خدا اینو این جوری افریده اونو اون جوری . بتونی باهاش چهان هستی را با همه بزرگی و بی نهایتی اش درک کنی حس کنی و ریاضی بهترین ابزار برای این کاره .
از مبحثی هم که خیلی خوشم میاد پیوستگی هاست . بعدا توضیح می دم چرا .
در ضمن مردم عادی هم برای این از ریاضی می ترسن یا بدشون می یاد که ریاضی رو یک مشت فرمول و مفاهیم انتزاعی و غیر قابل تصور می دانند در حالیکه به نظر من فرمول یک ابزاره برای بیان مفاهیمی که ساری و جاری است .مثل شعر که با یک مشت کلمه رستاخیز ایجاد می کنه با یک مشت واژه مفاهیمی رو که ممکنه از عوالم k بعدی بیان برای من اسون می کنه . ریاضی هم همینه و اگه ادما بفهمن ریاضی چیزی نیست جز مفاهیمی که پایه نظام هستی رو به وچود اورده حتما عاشقش می شن .
چون خیلی حرف زدم بقیه حرفامو بعدم می گم .
مجهول الهویه!شما ج ندارین؟
یه جورایی مطمئنم که پشیمون شده نفر بعدی!
من هم حدس میزنم.
دقیقا !!حالا تکلیف چیه؟؟
از همکلاسی به سخنران ناشناس...سخنرااااان جان هر جا هستی لطفا سریعتر موقعیت خودتو اعلام کن....خش خش...الو...مفهوم بود؟..
از سخنران به همکلاسی...همکلاسی..من اومده بودم بعد چارمو رویت کنم گیر افتادم!...صدام به کسی نمی رسه و اجازه نزول به بعد سوم رو ندارم!گمونم ویزام برای برگشت باطل شده...کسی صدای منو میشنوه؟....الو..الو....صدای من سکوت شماست...ایا صدای شما سکوت منه؟...اگه ساکت شم صدامو میشنوین...خشششششششششش...
اشئنثمشسه